جدول جو
جدول جو

معنی قلعه تپه - جستجوی لغت در جدول جو

قلعه تپه(قَ عَ تَپْ پِ)
دهی است از دهستان ایل تیمور بخش حومه شهرستان مهاباد، واقع در 32500گزی مهاباد و 12500گزی خاور شوسۀ مهاباد به سردشت. این ده کوهستانی و معتدل و مالاریایی است. سکنۀ آن 465 تن است. آب آن از رود خانه مهاباد و محصول آن غلات، توتون، حبوب و شغل اهالی زراعت و صنایع دستی زنان جاجیم بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(قَ عَ گُ زَ دَ رَ / رِ)
دهی است از دهستان بتوند بخش مرکزی شهرستان شوشتر، واقع در 66هزارگزی جنوب خاوری شوشتر و 20هزارگزی شوسۀ مسجد سلیمان به اهواز. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و هوای آن گرمسیری مالاریایی است. سکنۀ آن 80 تن است. آب آن از چشمه و محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(قُ کَ)
دهی است از بخش مینودشت شهرستان گرگان، واقع در 4000گزی شمال خاوری مینودشت. موقع جغرافیایی آن دامنۀ کوه و هوای آن معتدل است، سکنۀ آن 560 تن است. آب آن از رود خانه قلی تپه و محصول آن برنج، غلات، توتون سیگار، ابریشم، لبنیات، حبوبات. و شغل اهالی زراعت و گله داری وصنایع دستی زنان، بافتن پارچۀ ابریشمی و چادرشب است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3). و رجوع به مازندران و استرآباد رابینو ص 172 شود
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ تَ)
دهی است از دهستان کیار بخش بروجن شهرستان شهرکرد، واقع در 53هزارگزی شمال باختر بروجن و 12هزارگزی راه شلمزار به شهرکرد. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و هوای آن معتدل است. سکنۀ آن 903 تن است. آب آن ازچشمه و محصول آن غلات حبوب، کتیرا، انگور، سیب، گوجه و شغل اهالی زراعت و صنایع دستی زنان قالی بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ تُ گَ وَ)
نام یکی از دهستانهای بخش جانکی گرمسیر شهرستان اهواز است. این دهستان بین دهستانهای ابوالعباس، باغ ملک و جنوب بخش ایذه واقع است. موقع طبیعی دهستان کوهستانی و هوای آن معتدل و مالاریایی است. این دهستان از 17 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل شده و جمعیت آن در حدود 3500 تن میباشد. و قراء مهم آن عبارتند از: تکیه، بی بی گل و مرده تنبی. مرکز دهستان آبادی قلعه تل و آب مصرفی آن ازچشمه و چاه و قنات تأمین می گردد و محصول آن غلات، برنج، میوه جات و بلوط و شغل عمده مردان زراعت و گله داری است. راه های دهستان مالرو است و ساکنین از طایفۀ بختیاری هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ یِ ؟)
این قلعه از بنای محمدتقی خان بختیاری از قوم چهارلنگ است که معاصرفتحعلیشاه بوده است. (جغرافیای غرب ایران ص 129)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ جَ هامْ بَ)
دهی است از دهستان جوانرود بخش پاوۀ شهرستان سنندج. و کنار رود خانه لیله. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و هوای آن گرمسیری. سکنۀ آن 150 تن، آب آن از رود خانه لیله و محصول آن غلات، لبنیات، محصولات جنگلی مانند: مازو، بلوط، سقز، کتیرا و غیره و شغل اهالی گله داری است. و در تابستان به ارتفاعات مجاور میروند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ چِ)
دهی است از دهستان خان میرزا بخش لردگان شهرستان شهرکرد، واقع در 25هزارگزی خاور لردگان و 6هزارگزی راه لردگان به پل کره. موقع جغرافیایی آن جلگه و هوای آن معتدل است. سکنۀ آن 184 تن است. آب آن از چشمه و رود خانه محلی و محصول آن غلات و سردرختی و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی محلی، جاجیم و قالی بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ دِهْ)
دهی جزء دهستان اوجان بخش بستان آباد شهرستان تبریز، واقع در 12هزارگزی شمال بستان آباد در مسیر شوسۀ اردبیل به تبریز. موقع جغرافیایی آن جلگه و سردسیری است. سکنۀ آن 262 تن است. آب آن از زهاب اوجان چای و چشمه و محصول آن غلات، یونجه، درخت تبریزی، سیب زمینی و شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(قَ رَ تَپْ پَ)
دهی از دهستان فعله کری بخش سنقر کلیائی شهرستان کرمانشاهان واقع در 15 هزارگزی خاور سنقر کنار راه عمومی سنقر به اسدآباد. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و سردسیر است. سکنۀ آن 340 تن. آب آن از رود خانه ده الیاس و چشمه و قنات. محصول آن غلات، حبوبات، انگور، قلمستان، میوه جات. شغل اهالی زراعت است. در اراضی این ده بوتۀ گون وجود دارد و هر دو سال یک مرتبه کتیرا گرفته میشود. راه فرعی به سنقرو دبستان یخچال دارد. اهالی به قالیچه، جاجیم، پلاس بافی اشتغال دارند. قالیچه و جوراب و دستکش در سنقر به خوبی مشهور است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(قُ شِ تَپْ پِ)
دهی است از دهستان گوگلان بخش مرکزی شهرستان گنبدقابوس، سکنۀ آن 200 تن. آب آن از رود خانه پنج ارخ و قنات. محصول آن لبنیات و برنج. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان آنجا مختصر بافتن پارچه های ابریشمی و نمدمالی است. راه مالرو دارد. این ده به مرزابانک نیز معروف است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ)
دهی است از دهستان جوانرود بخش پاوۀ شهرستان سنندج، واقع در 26هزارگزی جنوب خاوری پاوه و 2 هزارگزی باختر راه اتومبیل رو شهر کرمانشاه به پاوه. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و هوای آن سردسیری است. سکنۀ آن 162 تن است. آب آن از چشمه و محصول آن غلات، لبنیات، توتون و توت و شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ / عِ)
جای قلعه:
خبر کرد کامشب ز نیروی شاه
خرابی درآمد بدین قلعه گاه.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ)
دهی است از بخش نجف آباد شهرستان اصفهان، واقع در 6 هزارگزی خاور نجف آباد متصل بشوسۀ اصفهان به نجف آباد. موقع جغرافیایی آن جلگه و هوای آن معتدل است. سکنۀ آن 1003 تن است. آب آن از قنات و چاه و محصول آن غلات، بادام، حبوبات، انگور، سیب زمینی، هندوانه، پسته، هلو، زردآلو، گوجه و شغل اهالی زراعت و صنایع دستی زنان کرباس بافی است، دبستان دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ)
از دههای تنکابن است. (ترجمه مازندران و استرآباد رابینو ص 145)
لغت نامه دهخدا
نام یکی از قلاع اسمعیلیه که بدست هولاکوخان در سال 650 هجری قمری ویران گشت: ... در سلخ شوال سنۀ خمسین و ستمائه بیرون رفت ودر خدمت هولاکوخان ایلی و مطاوعت نمود هولاکوخان بفرمود تا قلاع ملاحده خراب کردند در مدت یکماه قرب پنجاه قلعۀ حصین چون الموت و ... و تاج و ... مسخر شد و خراب گردانید، (تاریخ گزیده چ ادوارد برون ج 1 ص 527)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ ؟)
بر سه فرسنگی شیراز است به طرف جنوب مایل به مشرق و بر کوهی است که به هیچ کوه پیوسته نیست و بر آنجا چشمه مختصری است. (نزهه القلوب ص 133). و رجوع به تبر (قلعه) شود
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ تَ مِ)
دهی است از دهستان هرسم بخش مرکزی شهرستان شاه آباد، واقع در 12 هزارگزی جنوب خاوری هرسم و جنوب خاوری شاه آباد. موقع جغرافیایی آن دشت و هوای آن سردسیری است. سکنۀ آن 350 تن است. آب آن از چاه و محصول آن غلات، دیم، لبنیات وشغل اهالی زراعت و گله داری است. راه مالرو دارد. تابستان از هرسم اتومبیل میتوان برد. این دو در دو محل نزدیک به هم واقع شده و مزرعه ای به نام مله حصار جزء این آبادی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ تَ)
دهی است از بخش دره شهر شهرستان ایلام، واقع در 13هزارگزی شمال باختری دره شهر و کنار جنوب راه مالرو ایلام. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و هوای آن گرمسیری است. سکنۀ آن 338 تن است. آب آن از رود خانه صیمره و محصول آن غلات، لبنیات، حبوب و شغل اهالی زراعت و گله داری است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ جَ یِ)
دهی است از دهستان خورخورۀ بخش مرکزی شهرستان سقز، واقع در 22هزارگزی جنوب خاوری سقز و کنار رود خانه جعتو. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و هوای آن سردسیری است. سکنۀ آن 20 تن است. آب آن از چشمه و محصول آن غلات، لبنیات، توتون و شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه مالرو دارد در جنوب باختر آبادی روی کوه آثارابنیه قلعۀ قدیم مشاهده میشود و به نام قلعه طلوع الشجر معروف است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(حَدْ دَ)
قلعه ای است به یمن از حبّیه و آن از اعمال حب ّ است. (معجم البلدان). در قضاء حبیه از سنجاق عسیر. (قاموس الاعلام ترکی) ، نام منزلی میان جده و مکه و آن وادیی است دارای حصن و نخلستان و آب جاری و قدما آنرا حدّاء می گفتند. (معجم البلدان). رجوع به حدّاء شود
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ دُ تَ)
دهی است از دهستان بلوک شرقی بخش مرکزی شهرستان دزفول، واقع در 15هزارگزی جنوب دزفول و 15هزارگزی باختری شوسۀ دزفول به شوشتر. موقع جغرافیایی آن دشت و هوای آن گرمسیری و مالاریایی است. سکنۀ آن 150 تن است. آب آن از رود خانه دز و محصول آن غلات، برنج، کنجد. و شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد. ساکنین از طایفۀ بختیاری هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ دَ رِ)
ده مرکزی بخش از شهرستان ایلام، واقع در 5 هزارگزی جنوب مرکز شهرستان ایلام. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و هوای آن سردسیری است. سکنۀ آن 320 تن است. آب آن از چشمه و محصول آن غلات، لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ رَ)
دهی است از دهستان بریاجی بخش شهرستان مهاباد، واقع در 7500گزی جنوب باختری سردشت و 5هزارگزی جنوب شوسۀ سردشت به مهاباد و کوهستانی و جنگلی و معتدل سالم است. سکنۀ آن 210 تن است. آب آن از رود خانه سردشت و محصول آن غلات، توتون، کتیرا، مازوج و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان جاجیم بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ تَ وو)
دهی است از دهستان مرکزی بخش حومه شهرستان بجنورد، واقع در 10هزارگزی جنوب خاوری بجنورد و 4هزارگزی خاور شوسۀ عمومی بجنورد به اسفراین موقع جغرافیایی آن جلگه و هوای آن معتدل است. سکنۀ آن 54 تن، آب آن از رودخانه و محصول آن غلات و بنشن، میوه جات و شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
تصویری از قلعه جقه
تصویر قلعه جقه
کلاچک نام جایگاه
فرهنگ لغت هوشیار
قلعه ای قدیمی در جنوب منطقه ی بالا جاده ی کردکوی
فرهنگ گویش مازندرانی
تپه ای بزرگ و قدیمی واقع در منطقه ی بهشهر که دهکده ی قره تپه
فرهنگ گویش مازندرانی